روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد
روزانه های زیتون

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. ارزشهای اخلاقی ، منحط شده...

نمیدونم جامعه افسارگسیخته امروز که با این سرعت داره به قعر پرتگاه فساد ، سقوط میکنه جایی برای اعتماد و حسن نیت باقی گذاشته؟...

شوهر بخاطر داشتن روابط فراخانواده نامشروع و عدم تمایل به اصلاح و ترک این روابط نادرست ، به زنش اجازه میده که اون هم دوست پسر داشته باشه!

منظورم از اجازه ، رسیدن به یک توافق رسمی دوطرفه بعد از یک پروسه دیالوگها و مشاوره های متعدده!

شوهر به بی بندوباریهای خودش مشغول بوده و زن هم سرگرم دوست پسرش.

والبته زن و شوهر ، زندگی مشترک هم داشتن و در این حین یک بچه بیگناه هم پا به دنیای کثیف پدر و مادرش میذاره...

بعد از مدتی ، زن به این نتیجه میرسه که دیگه نمیخواد تو اون زندگی بمونه و دوست پسرشو ترجیح میده اما ظاهرا شوهر با طلاق ، موافق نبوده!!!

نهایتا چند روز قبل ، زن و دوست پسرش ، نقشه قتل شوهر رو میکشن...

زن به اقرار خودش ، در غذای شوهر ، داروی بیهوشی میریزه و بعد که شوهر به خواب عمیق میره ، دوست پسرش با جریان گاز یک اجاق پیک نیک ، شوهر رو به قتل میرسونه...

خداوندا! یک لحظه ما رو به حال خودمون رها نکن... :(


2. امروز ، آخرین مانتو و شلوار سورمه ای مدرسه رو خریدیم... الهی مامان قربون اون قد قشنگت بره... الهی که سال دیگه واسه دانشگاهت بریم خرید :) :*


نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 05:25 ب.ظ

میشه اول اسم فامیل هر دوطرف را بگید مرسی

متاسفم. هیچ اطلاعات دیگه ای نمیتونم بدم :(
اون کامنتت هم که درباره همین موضوعه ، تایید نمیکنم

خَــ✗ــط خـَـطـ✗ـے دوشنبه 18 شهریور 1392 ساعت 05:42 ب.ظ http://www.omide-babayi.blogfa.com

1. :|
2. منم موخواااااااااام! از کجا خریدی؟ :دی

1. :(
2. از مغازه :دی

کــــاکتوس صــــورتی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 12:49 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

اونوقت اینا فکر میکردن تابلو نمیشه مردن این آقا یا کلا مغز نداشتن؟
حالا بیخیال اون مسائل داغونش که بشیم
چقدر مغز فندوقی!!!

میمونه آدم
کلی مشکل برا رسیدن این دوتا بهم هست
بچه اشم بره سر به نیست کنه!

اون مقتولم که خشت اولو کج گذاشت دیوار ریخت روش!

بچه بیچاره! ...

عی

تف به ای زندگی :|
من از خط خارج شدم :|

گزینه دوم: کلا مغز نداشتن!
نمونه بچه سر به نیست کردن هم کم نبوده متاسفانه...
نیاد روزی که هوای نفس جلوی عقل و وجدان آدمو بگیره...

تیغی کاکتوسیان به خط داخل شود.
تیغی کاکتوسیان به خط داخل شود.
تمام

رضا کوشمولو سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 02:57 ب.ظ

انگار دوست پسر دختره دوسته مقتول هم بوده....اینجوری که من اطلاع دارم و از اقوام پسره شنیدم......چووووووووووم..
خدایا شکرت....آخه چرا باید اینطور شه.....بیچاره اون بچه...اون چه گناهی کرده.....

بله متاسفانه دوستش بوده...
منم فقط دلم به حال اون طفلک میسوزه...

کــــاکتوس صــــورتی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 06:01 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

کــــاکتوس صــــورتی سه‌شنبه 19 شهریور 1392 ساعت 07:46 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

حیف مامان نمیذاره رنگ بزنم :دی
گونا دارم من
ینی میتونم زور بیاما
نمیام :))))

مغسی از تل
حیف کاش زودتر گفته بودم بعد موهامو میدادم دستش ببینم چی میشه

زور نیا :دی
هرچی دیرتر شروع کنی رنگو ، موهات زنده تر می مونه

واسه کارهای دیگه برو :دی

مهدی پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 03:57 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

عجب ماجرای کثیفی
جانم؟ سال دیگه دانشگاه می ره دختر گلتون

:(

بعله. ایشالا.
پس چی؟ خیال کردی خودم گل دخترم؟

مهدی جمعه 5 مهر 1392 ساعت 11:48 ق.ظ

چقدر زمونه زود می گذره قبل بستری شدنم تو هنوز ازدواج نکرده بودی یادته؟
چقدر دنیا زود می گذره یا شاید من دیر می گذرم

خاک عالم! قاط زدی مهدی؟؟؟o-0

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد