ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1. دوره هما تموم شد و زیتونک امتحان جامع پایان دوره رو با نمره عالی ، پاس کرد و مدرک شو تحویل گرفت و اینقققدر خوشحاله که حد نداره. حتی با وجود اینکه میدونه هیـــــــــــــــــــــــچ تضمینی واسه استخدام وجود نداره اما ازاینکه این چندماه دنبال علاقه واقعیش رفت و براش زحمتهاااااا کشید از خودش راضیه.
کلاسای دانشگاهشم رسما از امروز شروع شد :)
که خیلی صریح میگه صرفا بخاطر تو و فقط واسه اینکه یه مدرکی داشته باشم که عریضه خالی نمونه ، میرم دانشگاه :/
2. جمعه شب دست زیتون کوچولوی درونمو گرفتم و دو به دو رفتیم شهر موشها رو دیدیم :)
3. تقریبا دو ماهی هست که درگیر بیماری سخت یکی از بستگان نزدیک مون هستیم. من ایشونو دوست دارم. همیشه با من مهربون بودن. از خدا براشون سلامتی میخوام :"(
4. یه دوست خوب دارم که یه فیلم پر از حرف بهم معرفی کرد و گفت که حتما ببینمش. میدونستم چیز الکی پیشنهاد نمیده. مخصوصا که قبلش یک ساعتی تو واتساپ واسه هم نوشته بودیم و بعدش این فیلمو معرفی کرد. خلاصه فیلمه رو گرفتم و دیدم و لذت بردم. الان میخوام به شمام بگم حتما ببینینش. ضرر نمی کنین : رستگاری در شائوشنگ. اثر فرانک دارابونت با بازی تیم رابینز و مورگان فریمن.
5. فردا صبح ، مشاوره و بعدش ، رنگین کمان :)
اووووووف.... من دوباره تنبلی نگارشی کردم :|
1. خب! همون موکل حقیقتا ناقص العقلم بود که تو پست قبلی ، خبر خودکشی شو دادم ، مجددا برگشت سر خونه ش!!!
دیگه حتی اگه مرد یا به قتل رسید هم کوچکترین ربطی به من نداره.
کاسه داغتر از آش نمیشم. والااااا. خلایق هر چه لایق :/
2. تست هوش دوم اون یکی موکلم که معتقد بود شوهرش اختلال روانی داره و ضمنا ناتوانی جنسی هم داره ، آماده شد. هوشبهرش گرچه باتوجه به نتیجه تفسیرتست پایین تشخیص داده شد اما به تایید روانپزشک مجری تست ، در حدی که تو روابط زناشویی تولید اشکال کنه نبود.
ضمنا آخرین خبر اینکه شوهرش متقابلا دعوای تمکین مطرح کرده (صرفا واسه اینکه از پرداخت نفقه معاف بشه و بتونه اجازه ازدواج مجدد بگیره و به این نحو ، یه چماق بگیره بالاسر موکلم که از حقوق قانونیش در ازای طلاق بگذره! دیگه دست مردا تو اینجور مواقع کااااااملا واسه من رو شده.) و تقاضای تست هوش کرده و پرونده شون به یکی دیگه از مراکز مشاوره ارجاع شده و موکلم و شوهرش هردونفر رفتن تست دادن. زنگ زدم به اون آقای مشاور و ماجرا رو براش توضیح دادم و ایشون گفتن با توجه به تست ، فقط موکل شما هوشبهرش طبیعی نیست :///
3. زیتونک به مرحله تمرین انانس رسید. وقتی اون دوتا جمله کذایی رو ابتدای متن انانس میخونه ، نمیدونم بخندم یا گریه کنم :|
نگاهش میکنم ویه لبخند مسخره میزنم. میگه: مااااماااان مجبورم. میفهمی؟ مجبوووووووور!
4. شرکت لبنیات هراز ، ماستهای مخلفاتی خوشمزه ای داره.
تا حالا ماست کرفس و ماست دلال و ماست بادمجونشو خریدم و خوشم اومده :)))
5. رااااااااااااااااااستی عروس هلندی خریدم :***
سپرده بودم به داداش کاکتوس جانم (که چقده جاش اینجا خالیه. کاکتوسو میگماااا ، نه داداششو :دی. البته تو پیج انجمن زنان و کلا واتساپ ، چسبیدیم به هم :دییییییی ) که برام بخره. زحمتشو کشید و خرید :)
با زیتونک نشستیم عقل و سلیقه مونو ریختیم روهم واسه اسمش. خواستیم بذاریم سوشا. سرچ کردیم معنیشو و فهمیدیم اسم یکی از بزرگان زرتشتی هست. مخفف همون سوشیانت.
بعد اسمشو گذاشتیم ساشا به معنای مدافع و نگهبان :)
پسرکوچولوی مامانی بامزه باحالیه. دوماهشه :***
6. هفته قبل یکی از دوستان همکلاسی دوره دانشگاهو تو دادگستری استان دیدم.
بعد از کللللی بغل و ماچ و لوس بازی و اینا ، اون سراغ چند نفرو از من گرفت و من سراغ چندنفرو از اون گرفتم و ظاهرا این دیدار و دلتنگیهای ابراز شده واسه دوستم آنچنان تاثیرگزار بود که من همون شب ییهوو با یه گروه جدید تو وایبر روبرو شدم. دوستم همت کرد و همه بچه های ورودی خودمونو جمع کرد و شماره اونایی که نداشت پیدا کرد و... وااااااای که الان یه هفته س شب و روز داریم خاطرات اون چهارسالو مرور می کنیم و قاه قاه قاه میخندیم. یعنی واقعا قاه قاه قاه :دییییییییی
دوباره نصف حرفام موند که! چرا؟ :/