روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. حالم از سیستم کثیف اداری به هم میخوره...

یه استاد دانشگاه که تا چند روز قبل ، مدیر یه شعبه کیفری بوده ، باید اجبارا بایسته پشت باجه فروش تمبر که دانشجوهاش بیان ببیننش و شخصیتش له بشه تا عقده حقارت همکار نامردی که زیرآب شو زده ، خــــــــــــــــوب خودشو نشون بده... کار از بیخ ایراد داره... صبح امروز ، وقتی رفتم برای ابطال تمبر وکالتنامه ، درد دل کرد و تازه فهمیدم که بعضی جابجایی های بی سروصدا اما مشکوک ، از کجا هدایت میشن :@@@


2. ذره بین صبح پنج شنبه ، بخاطر سم پاشی کسی که طاقت تحمل عقیده مخالف رو نداشت ، طوری که دلم میخواست پیش نرفت. قصد دارم با یه رویکرد متفاوت ، جلسه بعد رو برگزار کنم. میدونم از طرف فرهنگسرا ، مخالفت نمیشه با ایده من :)


3. صبح امروز داشتم با یه دوست صحبت میکردم. حرفمون کشید به آینده بچه هامون. دوستم ازم پرسید که اگه یه روز کسی بخواد بخاطر منافع شخصیش ، دختر منو اذیت کنه چه واکنشی خواهم داشت؟

نمیدونم بعد از این سئوالش چه اتفاقی واسه شخصیت من افتاد... یهو گر گرفتم... بی تامل گفتم :طرفو میزنم!... بعد از چند ثانیه مکث گفتم:می کشمش!

همونوقت از ذهنم گذشت که: ادعا کردی یا میتونی؟

از صبح تا حالا ، هزار بار از خودم پرسیدم که: ادعا کردم یا میتونم؟؟؟

الان به قطعیت رسیدم. یقین دارم که از پس کشتن کسی که بخواد دخترمو آزار بده ، بر میام.

اما حالا یه سئوال دیگه اومده تو ذهنم: بابت کشف این توانایی ، خوشحال باشم یا متاسف یا شرمنده؟؟؟


4. فردا صبح ، دادگاه :)




نظرات 4 + ارسال نظر

منم حالم از نفهم ها

نه میتونی
تاسفم نداره
افتخار بکن به خودت
حداقلش اینه که همون یه دونه دخترت دنیاته که میخوای همچین کاری بکنی

...

اوهوم :(

همین دیگه. نمیدونم باید چه حسی داشته باشم. توانایی کشتن! یه آدم ، یه آدم دیگه رو بتونه بکشه به خاطر روح و روان بچه ش... واقعا نمیدونم باید چه حسی داشته باشم اما از خودم ترسیدم. باورت میشه؟ از خودم ترسیدم.

Masʘ‿ʘd یکشنبه 8 دی 1392 ساعت 02:52 ب.ظ

1ازین سیستما همه جا هست فقط جوری دیگه ای
۲:|


3اولا که ان شالله این اتفاق نیفته
الان دارید میگید ولی تو موقعیتش که پیش بیاد فکر نکم انجام بدید پس خودتون را در گیرش نکنید
4بفرما از لوله چون چایده هست:دی
لوله اب سرد:دی

1. آره. همه جا. ورژناش متفاوته :(
2. :پی
3. انجام میدم. شک نکن. شک نکن. شک نکن.
4. عصرونه دارم. لوله مال خودت :دیییی

دنیا یکشنبه 8 دی 1392 ساعت 04:04 ب.ظ

س ع د دنیا همش بی عدالتیه
کشتن ادما کارساز نیست
بایدکاری کنی اگاهی پیداکنه چون از کشتن دردش بیشتره

سلام دنیاجون. خوبی؟ :*

دنیا همش بی عدالتیه؟ کدوم دنیا؟ خودت؟!... شوخی کردم! چه شوخی بدی. نه؟ :(

من و دوستم درباره شخص بخصوصی صحبت می کردیم. آگاهی دادن به اون آدم تو بحث ما جایی نداشت. اما کلا حرفت درسته. درد آگاهی ، کشنده س به شرط اینکه آدم وجدان داشته باشه.

Masʘ‿ʘd دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 06:51 ق.ظ

3چوم شاید
رانیمبرم
4عه چرا من دوباره کامل ننویشتم
منظورم اب یخ بود از شیر(لوله)
راسی اگه برای برنامه غذایی تون برنامه ندارید
من یه پیشنهاد خوب دارم که عملی میشه این تیکه اخر را جدی گفتم حالا اگه دوست داشتید بگید تا بگم روش فکر کنید جواب پس داده.

3. شک نکن.
4. بس که خبیثی :دیییییی
برای برنامه غذایی ، برنامه دارم!!!
نگران نباش. خودم حرفه ای هستم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد