ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
1. پنج شنبه صبح تا ظهر ، شهر تعطیل بود...
عصرش از ساعت 3:30 تا 6 ، جلسه کمیته روانشناسی انجمن زنان بودم :)
هرچند موضوع بسیار خوبی داشت اما از ناآگاهی و اطلاعات ناقص چند نفر از حاضرین ، خعلی حرص خوردم :(
ساعت 6تا7 با دوستم برای شرکت در مراسم همشهری سفرکرده به حسینیه محل مراسم رفتیم....
2. جمعه صبح تا ظهر ، کوزت :@@@
3. عصر جمعه تا آخر شب ، جای همه خالی به خرید و خوردن و تفریح حوالی سی و سه پل و میدان انقلاب تا خیابان سپه گذشت :)))
و من البته تموم این ساعات رو با خودم در حال کشمش بودم که دچار وسواس احتکار نشم :(((
نمیدونین سر چه چیزایی با خودم جنگیدم... چه پانچوهایی... چه ساپورتهایی... چه سویی شرتهایی... چه بلوز و ژاکتهایی... چه نیم بوتهایی... فقط جنگیدم و جنگیدم و از همه همش سربلند بیرون اومدم :)))
واسه دخترم ، خرید کردم و شام خوردیم و کلی راه رفتیم و مث جنازه برگشتیم :دی
4. یه همکاری هم داریم که امروز تو دادگاه ، دیدم که جوراب اسپرت سفید با پاپیونهای قرمز پوشیده o-0
5. دلم کباب برگ میخواد :)
جورابه رو بگو
من بهت افتخار میکنم :دی
واللللللا... تازه یادم رفبگم که کفشش قهوه ای پاشنه پنج سانتی بود o-0 o-0 o-0
از بابت جنگ و پیروزی؟ یا چی؟ :دی
3 ) آفرین ، راستش من میرم انقلاب و تجریش با حس خوردن میجنگم ، چه بوهایی ، از نصفشون سر بلند بیرون میام :دی
5) دلم سی و سه پل خواست .
3. مرسی :****
(من تو رو میبوسم مشکل شرعی داره آیا؟؟؟ :دی)
نصفم خوبه :دی
من اگه نخورم دخترمم نمیخوره. گناه داره طفلک بره تفریح و هیچی نخوره :(
5. مال 3 بوداااا :دی
قدمت روی سنگفرشای قشنگش :)
بعله جنگ و پیروزی


زیتون مشکل شرعی؟؟؟؟؟؟
hypetia الان زاینده رود آب نداره عصن فاز نمیده روی پل راه رفتن ... دل آدم میگیره :(
:دی خعلی سخت بود ولی.
آش و لاش از هر بوتیک و مغازه ای میومدم بیرون :دی
آره دیگه =))
راست میگه پتی (آقا اسمت سخته خب... صدات کنم پتی؟ دخترونه س؟) الان فقط دل آدم میگیره :(((
:)))))))
نفرمایید ، چه مشکل شرعی ای
عجب .. من ازش خاطرات خیلی خوبی دارم ..حیف خشکه
راستش اسمم میشه هایپیشیا ، یک خانوم خیلی خفن مصری بوده که من داغون داستان زندگیشم :) ، در نتیجه خلاصه اسم میشه پشی :دی باهاش مشکلی ندارم
باعشه :*****************************************
آره اصن یه اوضاع سوزناک مصیبت باری پیدا کرده که نگو :"(((
الان سرچ میکنم درباره ش :)
پشی :)
آدم یاد پژی (سریال فوتبالیسته) میفته :دی
:))
3. من هم تونستم حین سفر بر وسوسه ی خرید همه ی غیر ضروری های وسوسه انگیز غلبه کنم. الان هم به تو افتخار می کنم هم به خودم :دی :-*
4. مثل اینکه کتونی رو با جوراب پارازین بپوشی. چه کاریه خب :-|
3. آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآفریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن :*******
منم بهت افتخار میکنم.
ما روح بزرگی داریم. من و تو :دی
4. والللللللللللللللللللا :|