روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد


1. از خواننده های خاموش و روشن این یادداشتها یه خواهش کوچیک دارم. لطفا اگه از برگه های G5 استفاده کردین محاسن و معایب و کلا تجربه تونو برای من بنویسین. خیلی خیلی ممنونم :)


2. امروز ، صبح تا ظهر ، مشاوره و پاتوق :) فردا صبح ، ذره بین :)


3. کاشف به عمل اومد که اون دختر 26 ساله پریشبی، نیتش از ازدواج با اون مرد 56 ساله ، چندان هم خیر نبوده :@


4. داشتم یه کیک میخوردم. هی دیدم که طعمش خعلی خاصه! خعلی!

هی تحمل نموییدم... هی تحمل نموییدم... هی خواستم به اسانس جدید عادت کنم... آخرش نشد... به ذرات تشکیل دهنده ش دقت کردم. یهو دیدم نصفش کپکه :"(((

تا انقضاش 25 روز باقی مونده بود :@


پ.ن

دوستی که کامنت گذاشته بودی و خواسته بودی متن داخل پرانتز رو پاک کنم و بعد تایید کنم:

برای بلاگ اسکای ، این امکان تعریف نشده که مدیر وبلاگ بتونه تو کامنتها دخل و تصرف بکنه بنابراین کلا کامنتت رو حذف کردم اما از بابت نکاتی که خواسته بودی بهت میگم که با خیال راحت ، کامنت بذار و نگران نباش :)




نظرات 9 + ارسال نظر
کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 05:15 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

ینی چی میتونسته باشه! :دی
شماره ام نم یاد

کیک و کپک؟ کجایند این مواد نگه دارنده

سوء استفاده!
بیارش:دی

آره کپک
همون نگهدارنده ها هم خودشون دردسرند

میگما اگه شماره نذاری ممکنه ماجراها داشته باشیم با هم

mahsa چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 09:43 ب.ظ

عزیزم برای حفظ کردن لغت های تافل از یه نرم افزار مشابه G5 استفاده کردم. واقعا حفط کردن 1500 تا کلمه و مرورشون بدون این نرم افزار برای من ممکن نبود! ولی نمیدونم برای موضوعات دیگه تا چه حد کارایی داره :)

مرسی مهساجان. لطف کردی

کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 3 مهر 1392 ساعت 11:13 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

ینی کجا میخوای ببریم :دییییییی
تیغ دارم تیغ

چووووم :دی
دوز دارم

مهدی پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 03:45 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام خوبی زیتونیانو؟ ماجرای این برگه G5 چیه
معذرت از این که نبودم آخ بد گرفتار بودم
گرفتاریه روحی داشتم
الان خوبم لامشکل

ایتالیایی شدیاااا
جای سالواتوره خالی
خداروشکر که خوبی.
گرفتاری روحی رو خووووووووووب میفهمم

سالواتوره دی ویتا پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 08:54 ب.ظ

چرا پای منو میکشید وسط
خواستم بگم درسته من نیستم اما هستم
یعنی یجورایی بودنم با نبودنم عجین شده
یعنی چه باشم یا نباشم نمیشه نتیجه گرفت که هستم یا نیستم.الان فهمستی؟

میدونستم هستی. کلک زدم که صدات در بیاد!

مهدی شنبه 6 مهر 1392 ساعت 12:46 ب.ظ

من یک سوال مهم دارم خواننده های خاموش یعنی کیها؟
سوال بعدی و هم بپرسم؟

یعنی اونها که روز به روز آمار بازدید وبو بالا میبرن اما یا اصن کامنت نمیذارن یا کامنت خصوصی میذارن.

بپرس

Masʘ‿ʘd شنبه 6 مهر 1392 ساعت 04:30 ب.ظ

1خدایا خودت دیگه یه کاری کن :دی
2من فقط میتونم چای تعارف کنم:دی
3یعنی کی این واقعه مهم را کشف کرده
از همون اولش معلوم بود که اخه کدوم دختری میاد با کسی که هم سن باباشه ازدواج کنه
4کمپوت لازم که نشدید خدایی نکرده
چون ما کمپوت میاریم شام میبریم:دی
شوخی کردم مسموم که نشدید خدایی نکرده

پ ن
من نگرانم حالا نمیدونم چرا
قضیش چیه حالا:دی
:شکلک نخود هر اش:

1. :|
2.
3. خودم تهنایی
4. نه بابا. من پوستم شدیدا کلفته. کمپوتم اصن دوس ندارم. زحمت نکش

پ.ن
خونسردیتو حفظ بنما.
:عمه محرم اسرار:

مهدی یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 12:43 ب.ظ

آهاااا سوال بعدی اینه که چجوری می شه روشنشون کرد؟

یکی از روشهاش همونه که در مورد سالواتوره عمل کرد

مهدی یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 07:15 ب.ظ

منظورت خود من هستم دیگه؟
دن سالواتوره خوان دو سانتوس چهار چهارتا پنج تا

خط اول: کدوم منظور؟ چی گفتم مگه؟
خط دوم: کلا نفهمیدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد