روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. صبح رفتم سروقت پرونده یکی از موکلها تو شعبه رسیدگی کننده.

دیدم خانم مدیر دفتر ، از بس گریه کرده دیگه نه چشم داره و نه صدا.

خب البته ناراحت شدم اما دو ساعت بعد که بلوتوث تعطیلی مغازه کبابی همسرشو که از طرف بهداشت و تعزیرات ، ضبط و پخش شده بود دیدم ، بیشتر از ناراحتی ، تاسف خوردم و تا چند ساعت حال تهوع داشتم... :(((


2. دختره با پدرومادرش اومده مشاوره.

میگه ترم آخر حقوقم. میگه چهارماهه که عقد کرده و تو این مدت چندبار از همسرش کتک خورده! والبته اصرار داره که بگه: شوخی بوده!

یکی نیس بگه اگه شوخی بوده چرا الان اومدی پیش من :@


3. خانمه اومده مشاوره.

بیشتر از بیست سال ، کتک خورده و تحقیر شده... بخاطر دخترش صبر کرده... دخترش چندماه دیگه عروسی میکنه و میره... خانمه از الان اومده وکالت بده که بعد از عروسی دخترش ، به این زندگی جهنمی خاتمه بده...

خیلی دردناک بود... :(


نظرات 5 + ارسال نظر
M.Masoud شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 08:34 ب.ظ

واقعا ترم آخر حقوق بود؟
همه اونا به کنار
مدرکش بخوره تو سرش

محححححکمممممم بخوره تو سرش.
به درد لای جرز میخوره درسی که خونده.
صراحتا به خودشم گفتم.
پدرمادرش از خنده ریسه رفتن و من 0-O

نهال شنبه 4 خرداد 1392 ساعت 08:52 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

آری نهال فازمترم ...فک کردم خیلی وقته نمینویسی ...اتفاقی تو بروز شده ها دیدمت ...
چقدر شغل سختی داری ، کاش خودت آرامش داشته باشی ...

منم گم کرده بودمت.
خوب شد آدرس گذاشتی وگرنه باید کل وبمو زیرورو میکردم.
میام سراغت. قلمتو دوس داشتم وقتی میخوندمت.

نه نهال. ندارم. ندارم... :(

Masʘ‿ʘd یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 02:44 ب.ظ

مرده داشته از الان گربه را میکشته:دی






ولی منم خدایش با زدن خانوم موافق نیستم
هرچی هم شوخی باشه

:@



نه موافق باش. نه جدی موافق باش. تو رو خدا موافق باش. خواهش میکنم موافق باش. یه کاریش بکن. باشه؟؟؟

گیتاریست دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت 12:22 ق.ظ http://guitarist0.blogsky.com/

عجب مردایی پیدا میشن ! البته این مورد خاص بیشتر تقصیر خانومه ست! مثلا حقوق خونده ! به قول شما مدرکش محکم بخوره تو سرش
ولی در کل هربار که همچین چیزایی میشنوم ناراحت میشم، کی میشه که فرهنگ ما رشد کنه ! آخه زدن چرا ؟ !

البته من دوره نوجوانیم گاهی عصبی میشدم، ولی خب خودمو درمان کردم !

بیشترش نه، همش

من ناراحت نمیشم. من قاط میزنم

کار بسیار خوبی کردی. درمانو میگم

کــــاکتوس صــــورتی شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 01:55 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

از کباب متنفر شدم یکی دو ساله
خوش بحال من :دی

عجب دختر سرخوش و خنگی!
بلانسبت!

چقدر بیچاره صبر کرده :|

خوش بحال خانواده:دی

والللللللللا...

آره...وحشتناکه:(((

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد