روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. اون گوشباره :دی که خودم طرحشو دادم امروز آماده میشه. حالا میخوام گردنبندشو دیزاین کنم!

کلا زدم تو کار ثانی:دی


2. دیروز کوزت بودم. در حد اصلش:(


3. روز مادر و روز معلمو یه جا واسه مامانم جشن گرفتم. یه هدیه دادم و سه برابرش از مامان هدیه گرفتم. اصلا این مامان من همه چیش جلبه! عوضش مامان همسرم وقتی هدیه شو دادم فقط تشکر کرد و گفت: بخدا من راضی به زحمتت نیستم :)


واللللللللللا منم خوشحال تر شدم تا کار مامانم.


4. جلسه سه ساعته صبح پنج شنبه به همون ترتیبی که انتظارشو داشتم پیش رفت. مخلص مطلب و جان کلام از زبان قاضی محترم این بود: من رویه خودمو دارم. من بعد هم رویه خودمو خواهم داشت. شماها هم خود دانید!


تنها حسن جلسه ، پذیرایی با نوعی شیرینی بسیااااااار مرغوب و با کیفیت و تازه و پوک و نرم و خوشششششمزه بود.


5. امروز ساعت یازده با یه بازپرس جدید ، جلسه دارم. رفقا میگن خییییلی چیزه!

نظرات 8 + ارسال نظر
عروس شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 11:21 ق.ظ http://madarshoharam.blogsky.com/

سلام خوبی؟ من خوبم
مرسی اومدی

خسته نباشی دوستم
روزت مبارک ( هنو.ز هم رسمیت داره هااااا ـ البته با تاخیر )
الهی خدا مامانت رو برات حفظ کنه و همیشه سلامت باشین



انقدر یه جورییییم میشه از این آدمایی که خحیییلی چیزن!

ببین چقدر اینجا جو آرومه. تو سلام یادت نمیره

مرسی عزیزم. پس من غیر از سلام خیییییلی چیزا یادم رفته ببخش دیگه. آره که رسمیت داره. تا سال دیگه رسمیت داره

از خدا واسه روح بلند مامانت آرامش میخوام و ایشالا که خودت صدسال کنار بچه هات باشی

اصن یه چییییییزی بوووووود. عجیبا غریبا. یه وعضی

Masʘ‿ʘd شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 04:06 ب.ظ

برا اینجا نظر زیاد دارم
ولی فکر کنم بعد گفتنش ارتقا درجه بگیرم از خبیث به چیز دیگه
پس برای حفظ ابروم تا بشه بتونم چیزی نمیگم
اگه تونستم

چرا میترسی؟؟؟ بگو!
نظرات شما را با گوش جان ، می نیوشیم

نمیتونی... نمیتونی... حالا ببین

سالواتوره دی ویتا شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 04:10 ب.ظ

نگید روز معلم بوده
ای خدا رسما خاک به سرم شد
روز زن و روز معلم بوده من اصی یادم نبود
دیگه ننم رسما کلمو میکنه

خاک به سرم! همید؟ همیییییید؟ تو مگه تو این حوالی تنفس نمی نمویی؟
نکنه هنوز تو اون جزیره با اون شلوارک گل گلیه تو آفتاب پلاسی؟؟؟ برگرد.... برگرد... برررررررگرررررررد

زلال شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 04:55 ب.ظ

خیلی وقته نیومدیم ... نمیدونیم چی چی شده

خوف نکن. قدم قدم بخون

زلال شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 04:56 ب.ظ http://zolal2020.persianblog.ir/

بازپرس چیز هم تنوعه

همه ی بازپرس ها که نباید این باشد ... بعضی هاشون هم چیز میشن

خب اینم یه نوع نگاهه به قضیه

زلال شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 07:53 ب.ظ http://zolal2020.persianblog.ir/

به منم کادو بدن تشکر میکنم ... قول میدم

یادم می مونه

Masʘ‿ʘd یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 ساعت 09:31 ق.ظ

شیطونه میگه ......
ولی شیطونه فعلا غلط کرد که گفت:دی

کــــاکتوس صــــورتی دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 08:41 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

می دو نی
هرچی نبشتی رو روز به روز خوندم
ولی وقتی میرم تو حال و هوای امتحان و استرس یه جوری میشم
ساکت میشم فقط میرفتم کبج که هرچی هرچی حرف بزنم!

دلم برات تنگ شده
زود به زود تنگ میشه ...
--------
من که پنج شمبه یه جشن عقد و یه عروسی رفتم
آآآآآآآآآآی کیف داد ولی دلم میخاست پیش دوستام هم باشم تو دانشگاه که هم کیک گرفتن و هم عسک! و من نبودم :(
چون عقد بودم!

خبری نیست نیست وقتی هست اووووووووووه
روز قبلشم که تو خونه کیک خوردیم روز مادر
از عجایب خلقت!
خاه چقدر حرف زدم
روووووووووووووووزت مبارک راستی
معلم هم محسوب میشی
برا من مخصوصا :*

دل منم عزیزم زوووود به زوووود

خداروشکر که کیف بوده و کیک و خوشی

تو لطف داری به من.
من همه جوره شاگردم هنوز و همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد