روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. صبح رفتم دادگاه. دارم به قاضی درمورد استعلام بانکی توضیح میدم. با خودکار ، زیر خطو میکشیدم که ببینه. عوض اینکه نامه رو دنبال کنه چشم از دست من بر نمیداره! دیدم انگشترم نظرشو جلب کرده!!! طفلک بدجور پسندیده بود و نمی تونست هیچی بگه. یهو دوزاری افتاد که : آهاااا فردا مناسبت داره :دی

دلمو زدم به دریا و با لبخند  و بی مقدمه گفتم: اگه بخواین درباره ش براتون توضیح میدم!

خنده ش گرفت. منم تند تند مشخصات جنس و سنگشو گفتم و قیمت و آدرس دادم و بعدشم مث یه وکیل با جنبه که اصلا از نرمی قاضی سوء استفاده نمیکنه ، دوباره رفتم سر بحث استعلام!

حرفامون که تموم شد ، گفت : بابت اون توضیحات مفیدتون هم ممنونم!


2. مبحث انتخاب سینک و شیرآلات به دلیل مشکل فنی بی نتیجه متوقف شد فعلا.


3. دنبال طرح یه آلاچیق کوچیک و جدید میگردم.


نظرات 10 + ارسال نظر
پرستو سه‌شنبه 10 اردیبهشت 1392 ساعت 07:28 ب.ظ

اولا که مرسی که شروع به نوشتن پرونده هات کردی.
2.میشه واسه منم توضیح بدی؟ استعلام بانکی رو نمیگما. انگشتره. انگشتره رو توضیح بده
بعدش این بدون توضیحا داره خفم میکنه!

اولا که خواهش میشه اما زیاد امیدوار نباش که ادامه پیدا کنه. حوصله ندارم بخدا...
2. یه انگشتر جید و یاقوت. طرح عثمانی. بسه؟

نههههه...خفه نشو...اینا رو مینویسم که خودم خفه نشم. اگه تو خفه میشی نخونش خب

کــــاکتوس صــــورتی چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 01:13 ق.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

کپ کرده حتما :دی
آلاچیق رو با برگ های زیتون تزیین کن بعد ساختن

کی؟ قاضی؟ چرا کپ؟

بااااعشه. توشم کاکتوس می چینم

[ بدون نام ] چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 01:34 ق.ظ

میخواید تو دیزاین الاچیق کمکتون کنم
فقط یه شرط داره
من شیکم خالی نمیتونم نظر بدم باید سیر بشم تا نظر بدم

نه نمیخوام. نمیخوااااااااام... بروووووووو... ژیگووووووووووول بیا ببرش

خط خطی! چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 12:21 ب.ظ

این خونه س داری میسازی یا کافی شاپی، تالاری،خونه باغی، ویلایی چیزیه؟!
آخی چقد به فکر مائی ، دستت درد نکنه! خجالت زدمون میکنی!

قربانت

به جون خودم من و دخترم فقط به اینکه کفو عوض کنیم و آشپزخونه رو ردیف کنیم و چهارتا پله بزنیم رضایت کاااااااااااامل داشیتم. اما همسرم دست بردار نیس. اعصاب مصاب ندارم دیگه

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 01:55 ب.ظ

بشکن که نمک نداره میخواستیم یعنی کمکی کرده باشیم

هیشکی منو دوست ندارررررررره

هیییییییییششششششششکی! شک نکن

پرستو چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 05:52 ب.ظ

آقا من عاشق جواهراتم.
چندجا دوستات تو کامنتا از سلیقت تعریف کردند. راستش من زدم انگشتر جید طرح عثمانی اما یه چیزای اجق وجق اومد. ناراحت نشیا. قشنگ نبود

دنباله پرونده تو بگو با اون دوازده موردددددددد

منم جواهرات دوست دارم اما نه در حد عاشقی

دوستام لطف دارن.
سلیقه هر کسی متفاوته. اصلا ناراحت نشدم. ممکنه چیزی هم که تو میپسندی اصلا به چشم من قشنگ نباشه اما انگشتر من اجق وجق نیس. یه کار ساده و البته خاصه. اگه میخوای ببینیش اینو سرچ بزن دقیقا: انگشتر چند جواهر عثمانی گوی و اشک یاقوت سرخ و جید

حوصله کنم چششششششششششششم

پرستو چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 07:52 ب.ظ

عالی بود. دیدمش. اجق وجق نبود مبارک باشه. به شادی بپوشیش. خوف حالا منم فهمیدم خوش سلیق ای

مرسی عزیزم
سلیقه، یه چیز نسبیه. ذائقه ایه!

Masʘ‿ʘd دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 03:59 ب.ظ

حالا یه شوهر خوبم پیدا شده میخواد قشنگ درست کنه خونه را
شما راضی نباشید
ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا به چه ساز این خانوما باید رقصید اگه محل ندند میگن دل به کار نمیده داره خسیس بازی در میاره
اگه هم میخواد درست کنه میگن زیادی داره کار انجام میده

اگه واسه ما میسازه ما به تعمیرات ضروری راضی بودیم و کفایت میکرد. اگه هم نه که هیچی
ومسئله اینه که میگه واسه شماها میسازم!

Masʘ‿ʘd دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 05:23 ب.ظ

خو میخواد خانوادش در رفاه باشه
از دست شما زنا:خیلی عصبی:

باشه. باشه. خونسرد باش.
پرستار... پرررستاااارررر... یه مسکن بیار

Masʘ‿ʘd سه‌شنبه 17 اردیبهشت 1392 ساعت 03:52 ب.ظ

نه پرستار خشنه بگید یکی دیگه بیاد

دکتر... دکترررررررررر... شوک لطفا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد