روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

روزانه های زیتون

... زیتون تنها ، برای دل خودش مینویسد

1. همچنان که برخی دوستان مطلعید :دی دفتر من طبقه سوم یه مجتمع تجاری اداریه.

آقا یه واحد خالی ، نبش ورودی مجتمع بود.

یه دوهفته ای میشد که داشتن تغییر دکور میدادن و یه طرح عجیب غریب روش پیاده کردن و ما مونده بودیم که توی اون یه وجب جا چی میخوان راه بندازن.

از بیرون همه شیشه ها رو با دیوارپوش طرح چوب گرفتن و تاریک تاریک کردن.

فقط دوتا پنجره کوچیک اون بالا انداختن.

اصن یه وعضی! مث کلبه عمو تام! مث کلبه وحشت!

حالا فهمیدیم کافی شاپ شده!

یک هیچ به  نفع ما واسه عصرهای داغ تابستون... 

فقط نمیدونم با برادران وظیفه شناس اماکن چطور رفاقت خواهند نمویید :دی


2. آخی... یکی از کاکتوسهای خوشگلم بچه دار شده... 


3. طرف اومده واسه مشاوره. به منشیم میگه با دفترچه حساب نمی کنین؟!!!

نظرات 15 + ارسال نظر
خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 06:26 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

هاهاهاهاها!(خنده های شیطانی!)
ولی کافی شاپه اینجور تاریک کرده بدجور خفن و خطرناکه ها:دی

بدجووووووورررررررر.... دخترپسرای خلاف... اصن جایی میشه واسه خودش:(

خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 06:51 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

آغا مگه کاپ شاپ فقط مال دختر پسراس!ای بابا! یکی نیس از حقوق پایمال شده ی ما دختر دخترا دفاع کنه!هی خدا! ما دردمونو ب کی بگیم؟!

ما دختر دخترا میریم یه کافی شاپی که درست حسابی باشه، نه مث کلبه وحشت باشه. باید خودت بیای ببینی چه خفنه. فقط به درد دختر پسرا میخوره. اونم از نوع تابلوش :دی

کــــاکتوس صــــورتی شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://kaktoos-name.blogfa.com/

مبارکه!

ما همچنان رو به افزایشیم

مرسی

همچنان رو به فزونی باااااشی

خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:05 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

آها! خاه! فک کردم کلنی همه کاپ شاپا رو گفتی!آخی! ترسیدم باز حقوقم از دست بره!
هوراااااااا! کی کجا؟(ینی عادم انقد پایه!ی وعضی)

نه بابا. کلنی واسه چی آخه. من خودم یه پایه کاپ شافم

یه روز که راه افتاد و رفت رو غلطک همگی بیاین ، زنگشون میزنیم سرویس بیارن بالا. اینجا رو کاپ شاف میکنیم. چطوره؟

مسعود شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:09 ب.ظ

عیدی که ندادی
عید هم که فرار کزدی که پسته ندی
یه قهوه هم کع ندادی بهمون هی ققظ تعریف میکتید از قهوتون
حالا کی بیام شیرینی همسایه جدیدتون را تو خود کافیشاپش بخوریم

کیو میترسونی؟ هروقت خواستی. فقط باید با اطلاع قبلی باشه که دوباره به فرار متهم نشم

:دی

خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:20 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

نع! بریم کاپ شاپ ی جا دیگه! فضای دفترت برام خاطره انگیزه!دوسمش ندالم

مگه خاطره ش تلخه؟ کدوم خاطره؟ دفترمم تو رو دوسمت نداله. بد. نامهربون. اصن میبرمت همین کاپ شاف خلافه

خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:33 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

عاله! همون خاطرهه که این شلکی بودش:
یادت رف؟بد! اصی هیشکدومتونا دیجه دوسمتون ندالم!
نمییییییییییییییییییام!
ماماااااااااااااااان، این زیتونوووووووووو !

حالا هی من میام خودمو بزنم به اون کوچه هه که تو یاداوری نشه برات. خودت نمیذاریاااااا


مامانش بیا ببرش بچه ننرو. اون قوجولیه رو جاش بده به من

خط خطی! شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 07:56 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

چیو یاد اوری نشه برام؟! کوچه علی چپ؟ شایدم یابوهای تشنه! کدامیک؟! مسئله اینست!
مامان من بچه ی ننه رو میخواد چکا آخه؟!خودش یه 4-5 تا داره بسه!
ببین!
برو این صرف این فعل پلکیدنو حفظ کن! بدو باریکلا!
کاپ شاپم اصی خودمون میریم نمبریمت!تا عبرتی شود برای آیندگان!

بچه ننه نه دلبندم!
بچه ننر!

میخوای اصن ولش کن. مسئله رو میگم

نمیخواااااااااام.... مامانش... بیا ببرش.....

برین خودتون... بپوکین از خوشی

M.Masoud شنبه 7 اردیبهشت 1392 ساعت 09:27 ب.ظ

مرده شور این اینترنت رو ببرند, نمیدونم نظر قبلیم اومده یا نه
من گفتم هر روز یکی از اون پرونده خفن ها رو میزاری تا بخونیم کیفشو ببریم
میشه تو روزنوشت بعدی یه پرونده خفن برامون تعریف کنی

سر تخته بشورنش! نظرقبلیت نیومده:دی

نه نمیشه:دی
خب نمیشه دیگه.
میگم نمیشه بچه!
خب حالا! میگم. عجله نکن. اونوقت ببینم از نظر شما "خفن" دقیقا چیه؟

ژیگول یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 06:00 ب.ظ

من اعتراض دارم

الان زنگ میزنم سروان یوسفی بیاد بینم این چیچیه اینا درست کردندـ آخهههه

دیدی؟؟؟ اصن یه پا تاریکخونه س واسه خودش!
البته من فهمیدم به چه ترتیبی مجوز گرفتن

Masʘ‿ʘd دوشنبه 9 اردیبهشت 1392 ساعت 12:36 ق.ظ

نکونه مال خودتونه یا شغل دومه
یا شریکید که اومدید هم اینجا هم فرم تبلیغ کردید

نع.
نع.
نع.
شغل دومم یه چیز دیگه س. حدس بزن

شریک؟؟؟ اونم با این خفنها؟؟؟ عمرا

واقعا تبلیغ محسوب شد؟ برم ازشون حق حساب بگیرم؟

خط خطی! چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 12:19 ب.ظ

پریروز رد میشدم،چقد نمای بیرونیشم زشت بود! حتما سلیقه ی یه پسر بوده!اصی خوشم نیومد!
زیتون راستی دیروز دفترت صدام زد! کلی با من حف زد! گفت آخه چرا اینجوری میکنی! یادته اونروزی اومده بودی پیشمون این شلکی بودی:بعدش یه روز دیگه ش این شکلی:شکلی:شکلی:شکلی:شکلی:شکلی:
دیدم راس میگه طفلک!اصی اشک تو چشمام دایره زد! یه وعضیا!
ولی دیگه این آخریه ش یادم نبود خدائی
هیچیییییی
خلاصههههههه
کلی حف زدیم! باهم اشکها ریختیم !خنده ها ریختیم! بیاد خاطراتمون!بعدش دیگه هیچی الان فهمیدی که ! حالا دیگه من با دفترت دوثیم و همو خعلی دوث میداریم! اون دیگه تورو دوثمت نداره!این یه حقیقت تلخه!دســــــــــت از سر دفتر من بردارررررررررر! میفهمیییییییییییییی؟! اون دیگه دفتر منهههههههههه! ولش کن!دورشو خط بکشششششش ! =)))))))

نمای بیرونش که اه اه... اما توش ای بدک نیس.میشه تحمل کرد. بذار افتتاح بشه دعوتید همتون

واسه بقیه کامنتت:


ای وروووووووووووووووووووووجک

Masʘ‿ʘd چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392 ساعت 10:29 ب.ظ

یه سوال فنی منم دعوتم:دی
اگه عاره فقط کارت یادتون نره برام بفرسید

آره دعوت هستی اما بدون کارت. میخوای بیا. نمیخوای چی؟؟؟ نیاااا

گیتاریست پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1392 ساعت 12:18 ق.ظ http://guitarist0.blogsky.com/

من و کاکتوس ها یه وجه اشتراک مهم داریم، هر دوی ما رو تا حالا هیچ دختری بغل نکرده با محبت !

راستی لینک شدی، اگه دوست داشتی، لینکم کن !

کاکتوسهای منو جمع نزن. اونا همیشه تو بغل من هستن. من عاشقشونم

اهل لینک نیستم اما اگه از قلم کسی خوشم بیاد دیگه ولش نمیکنم. اگه اهل معامله ای حذفم کن

خط خطی! دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 02:46 ب.ظ http://omide-babayi.blogfa.com/

چند روز پیش یهو یادم اومد عه یه همچین کامنتی برات گذاشتم ولی جوابشو نخوندم! الان کل وبتو زیرو رو کردم تا دیدمش! دیونه نشم من خعلیه!(حالا نیس نیسم:دی)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد